در صورتی که در فرودگاه، خانم یا آقا حتی پیرزن یا پیرمردی آمد و از شما خواهش کرد تا ساک یا کیف او را در بارهای خود قرار دهید، چون او ظرفیت بارش تکمیل شده؛ به هیچ وجه چنین درخواستی را قبول نکنید که ممکن است بطور ناخواسته قاچاقچی مواد مخدر شوید و در فرودگاه مقصد دستگیر شده و حتی به اعدام محکوم شوید!
هم اکنون ایرانیان زیادی در کشورهای عربی، مالزی و اندونزی در صف محکومیت قرار دارند فقط بخاطر اینکه مثلا یک خانم به آنها گفته؛ میشه چمدان من را هم شما ببرید؟! آخه من ظرفیت بارهام تکمیل شده!
و به این سادگی قاچاقچیان، چمدانهای خودشان را با نام دیگران رد و بدل می کنند تا از گزند دستگیر شدن در امان بمانند در حالیکه فرد ساده لوح گول می خورد و قربانی حمل ناخواسته مواد مخدر می شود!
در فرودگاه ها همیشه مراقب این موارد باشید و سریع تحت تاثیر احساسات ایرانی خود قرار نگیرید که برای شما گران تمام شود! چه بهتر که نه گفتن به خواسته های شوم دیگران را از هم اکنون یاد بگیرید!
آنچه در این میان بیشتر جلب توجه میکند این است که قاچاقچیان برای اجرای نقشههای خود حتی حاضرند افراد بیگناهی را قربانی کنند. برخی از آنها با حضور در فرودگاههای مورد نظرشان و شناسایی مسافرانی که قصد عزیمت به کشورهایی نظیر کشورهای حاشیه خلیج فارس یا جنوب شرق آسیا را دارند، با این بهانه که بارشان سنگینتر از حد مجاز است، از طعمهشان که بار کمتری دارد، میخواهند یکی از ساکهای آنها را برایشان به آن سوی گیت حمل کند.
حال آنکه قاچاقچیان از قبل در داخل این ساک که معمولا ساکی کوچک یا حتی کیف لپتاپ است، محموله مواد مخدر را جاسازی کردهاند و اگر در هنگام بازرسی، محموله کشف نشد، پس از گذر از گیت امنیتی ساک را از طعمهشان پس میگیرند و اگر هم محموله کشف شد، آن وقت این مسافر از همه جا بیخبر است که به عنوان قاچاقچی دستگیر خواهد شد.
برخی قاچاقچیان نیز بعد از شناسایی مسافران، با این بهانه که فردی در فرودگاه کشور مقصد منتظر بسته ارسالی آنهاست، از مسافران میخواهند که در ازای دریافت مبلغی نسبت به انتقال بسته آنها اقدام کنند. حال آنکه از قبل در بسته مورد نظر مواد مخدر جاسازی کردهاند و با این شگرد قصد انتقال محموله خود را دارند.
بنابراین به مسافران توصیه میشود به هیچ عنوان بار و محموله اضافی از افراد ناشناس دریافت نکنند، چرا که در صورت دستگیر شدن در کشورهای مقصد، مجازات سختی (حتی اعدام) در انتظار آنها خواهد بود و این در حالی است که برای اینگونه افراد، از دست پلیس، وزارت امورخارجه و دولت ایران هم هیچ کاری ساخته نیست؛ چرا که از آنها مواد مخدر کشف شده و باید طبق مقررات کشور مورد نظر با این افراد برخورد شود.
***** بلند آسمان جایگاه من است *****
مدرسه خلبانی آرتا کیش ( Arta kish Pilot Trining Shools )
یکی از بزرگترین مدارس خلبانی در خاورمیانه می باشد و یکی از پر سابقه ترین و قدیمی ترین مدارس خلبانی در ایران است.
بنیانگذار این مدرسه مرحوم ( تیسار سرتیپ خلبان مهدی دادپی ) میباشد که از بازنشستگان نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران بوده که در سانحه هوایی اخیر شرکت هواپیمایی آریا در مشهد برای همیشه از میان ما رفت.
مدرسه خلباني آرتا كيش در سال 1381 با هدف آموزش نسل جوان با يك فروند هواپيماي آموزشي شروع به كار كرد.
لازم به ذکر است که این مدرسه زیر نظر بنیاد خیریه ابوفاضل و وابسته به شرکت هواپیمایی آریا میباشد.
به ياري خداوند متعال تا كنون با بيش از 32000 ساعت پرواز آموزشي و بيش از 43500 عمل نشست و برخاست، موفق به آموزش بيش از 300 دانشجوي خلباني شخصي و دانشجويان هواپيمايي نيروي انتظامي جمهوري اسلامي در مقاطع مختلف IP , CPL/IR, PPL گرديده است.
(آمار تا سال 1386)
حال با گسترش مدرسه از يك شعبه به سه شعبه (تهران ، مشهد ، بندرعباس) و توسعه ناوگان پروازي خود از يك فروند به ده فروند هواپيماي يك موتوره ( Piper-28 , Cessna 172 ) و دو فروند هواپیمای دو موتوره ( Piper-34 )به دنبال افقهاي روشنتر در زمينه آموزش خلباني در خاورميانه ميباشد . تعداد دانشجويان فارغ التحصيل و ساعتهاي پرواز آموزشي گواه توانمندي اين مدرسه در كادر فني و آموزشي آن ميباشد .
EP-VHA , EP-VHB , EP-VHD , EP-VHE , EP-VHF , EP-VHH , EP-VHI , EP-VHJ , EP-VHK , EP-VHL(PA-34) X
, EP-VHM(PA-34) , EP-VHN(C-172) X
ضمناً به اطلاع میرساند که اکثریت اساتید پروازی و زمینی این مدرسه از خلبانان برجسته نیروی هوائی و دوره دیده در کشور آمریکا میباشند , و قابل توجه اینکه تعدادی از این اساتید در حال حاضر در برخی از شرکت های هواپیمایی با هواپیماها مختلف مشغول پرواز میباشند .
*کاپیتان انصاری
*کاپیتان عباس درگاهی
*کاپیتان اصغر وطن خواه
*کاپیتان مسعود نیکو نژاد
*کاپیتان علی نجفی
*کاپیتان حسین نیکخواه
*کاپیتان محمد حسین جاویدپور
*کاپیتان مجید یوسفی مهر
*کاپیتان ایرج برهمت
*کاپیتان حسین فخری نژاد
*کاپیتان یاشار مهبد
*کاپیتان حسین آبرومند
*کاپیتان پدرام زمانی
*کاپیتان کامران کریمی
*کاپیتان آزاده فلاح نژاد
*کاپیتان حسن زاده
و...
Base پروازی این مدرسه در فرودگاه بین الملی پیام ( OIIP ) واقع در کرج است که یکی از فرودگاه های بزرک کشور میباشد و روزانه هواپیماهای مختلف و پهن پیکر زیادی مانند Boeing 747 , IL-76 و A-124 در این فرودگاه نشست و برخاست می کنند.
شرايط گزينش دانشجوي خلبانی
1) حداقل سن جهت ورود به دوره خلبانی 18 سال تمام مي باشد.
2) حداقل تحصيلات ديپلم مي باشد.
3) دارابودن گواهی پايان خدمت سربازی، معافيت دائم غير پزشکی، گواهی کفالت يا اشتغال به تحصيل
4) داوطلبين بايستی برابر استاندارد طب هوائی سازمان هواپيمائی کشوری از سلامت کامل برخوردار باشند.
5) آشنائی با زبان انگليسی در حد مکالمه و توانائی خواندن و درک متون در کتب هوانوردی و آزمون های مربوطه، برای داوطلبين الزامی است.
6) داوطلبين بايستی کاملا از برنامه های آموزشی آموزشگاه تبعيت نموده و درگيری ساير امور نبايستی مانع حضور بموقع در کلاسهای تئوری و عملی آنها گردد.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
هزینه ها و چگونگی دوره ها :
دوره PPL
حداقل مدت دوره 6 ماه
هزينه دوره 91.500.000 ريال
390 ساعت کلاس زمينی + (يک دست لباس، کيف خلبانی، کفش و لوازم تحصيلی)
40 ساعت پرواز با هواپيمای PIPER 28
5 ساعت پرواز با شبيه ساز پرواز (LINK)
دوره CPL
حداقل مدت دوره 10 ماه
هزينه دوره 277.000.000ريال
330 ساعت کلاس زمينی دوره CPL
150 ساعت پرواز با هواپيمای PIPER 28 (فقط دوره CPL )
10 ساعت پرواز با شبيه ساز پرواز (LINK)
دوره CPL/IR
حداقل مدت دوره 2 ماه
هزينه دوره 61.500.000 ريال
360 ساعت کلاس زمينی دوره IR
30 ساعت پرواز با هواپيمای CESSNA 172 & PIPER 28
10 ساعت پرواز با شبيه ساز پرواز (LINK)
جهت اطلاعات بیشتر علاقه مندان می توانند با شماره تلفن های زیر تماس حاصل نمایند .
رفتم دم مغازه به فروشنده می گم قرص پشه داری؟
می گه واسه کشتنش می خوای؟
پـَـ نه پَــ، برای سردردش می خوام!
از در حیاط اومدم تو رفیقم از بالا پشت بوم یه سطل آب ریخته رو سرم....
نگاش میکنم، میگه : خیس شدی؟؟؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ واتر پرووفم
میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟ سرخ پوسته گفت پـــ ن پـــ ژاپونه، ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم!
مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟!
پـَـَـ نَ پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن !
زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن... میگه خاک تو سرم, گشت ارشاد؟ میگم پـَــــــ نَ پـَــــ مرکز نخبگان ایران
تو فرودگاه دارم با رفیقم حرف میزنم یارو داره رد میشه میپرسه: شما ایرانی هستین؟
می گم: پـَـــ نــه پـَـَــــ ما چینی هستیم فقط روی ما فارسی ساز نصب کردن
دختره اومده واسه استخدام ، میگم خانم این فرم رو بگیر . میگه : پرش کنم ؟
میگم : پـَـــ نــه پـَـــ روزی 3 دفعه تو آب حل کن بخورش ، شاید بختت وا بشه
یک شب یک نفر از کنار قبرستون رد میشده میبینه همه مرده ها روی قبرشون نشستن. ازشون میپرسه چی شده.میگن سوالهای شب اول قبر لو رفته.گفتن بیرون بشینید تا از دوباره سوال طرح کنیم.
ترکه 1000 تومن میندازه تو صندوق صدقات . تا شب کنار صندوق وامیسته و هر کی میخواسته پول بندازه میگه برو من حساب کردم!
یه روز یه کامیون گلابی داشته توی جاده می رفته که یه دفعه میافته توی یه دستانداز، یکی از گلابیها میافته وسط جاده، بر میگرده به کامیون نگاه میکنه و میگه: گلابیها، گلابیها! گلابیها میگن: گلابی، گلابی! کامیون دورتر می شه، صداشون ضعیفتر می شه. گلابی میگه: گلابیها، گلابیها! گلابیها می گن: گلابی، گلابی! باز کامیون دورتر میشه، گلابی میگه: گلابیها، گلابیها! اما صدای گلابی دیگه به گلابیها نمیرسه! گلابیها موبایل راننده رو می گیرن و زنگ میزن به موبایل گلابی، اما چه فایده که گلابی ایرانسل داشته و توی جاده آنتن نمیداده! گلابی یه نفر رو پیدا میکنه که موبایل دولتی داشته، زنگ میزنه به راننده و می گه: گوشی رو بده به گلابیها، وقتی که گلابیها گوشی رو می گیرن، گلابی میگه: گلابیها، گلابی ها! گلابی ها می گن: گلابی، گلابی! . . .
در زمانهای دور ، مرد خسیسی زندگی می كرد. او تعدادی شیشه برای پنجره های خانه اش سفارش داده بود. شیشه بر ، شیشه ها را درون صندوقی گذاشت و به مرد گفت باربری را صدا كن تا این صندوق را به خانه ات ببرد ، من هم عصر برای نصب شیشه ها می آیم. از آنجا كه مرد خسیس بود ، چند باربر را صدا كرد ولی سر قیمت با آنها به توافق نرسید. چشمش به مرد جوانی افتاد ، به او گفت اگر این صندوق را برایم به خانه ببری ، سه نصیحت به تو خواهم كرد كه در زندگی بدردت خواهد خورد.
باربر جوان كه تازه به شهر آمده بود ، سخنان مرد خسیس را قبول كرد. باربر صندوق را بر روی دوشش گذاشت و به طرف منزل مرد راه افتاد. كمی كه راه رفتند ، باربر گفت : بهتر است در بین راه یكی یكی سخنانت را بگویی. مرد خسیس كمی فكر كرد ، نزدیک ظهر بود و او خیلی گرسنه بود. به باربر گفت : اول آنكه سیری بهتر از گرسنگی است و اگر كسی به تو گفت گرسنگی بهتر از سیری است ، بشنو و باور مكن.
باربر از شنیدن این سخن ناراحت شد زیرا هر بچه ای این مطلب را می دانست. ولی فكر كرد شاید بقیه نصیحتها بهتر از این باشد.
همینطور به راه ادامه دادند تا اینكه بیشتر از نصف راه را سپری كردند. باربر پرسید : خوب نصیحت دومت چه است ؟ مرد كه چیزی به ذهنش نمی رسید ، پیش خود فكر كرد که ای كاش چهارپایی داشتم و بدون دردسر بارم را به منزل می بردم. یكباره چیزی به ذهنش رسید و گفت : بله پسرم نصیحت دوم این است ، اگر گفتند پیاده رفتن از سواره رفتن بهتر است ، بشنو و باور مكن. باربر خیلی ناراحت شد و فكر كرد ، نكند این مرد مرا سر كار گذاشته ولی باز هم چیزی نگفت !
دیگر نزدیك منزل رسیده بودند كه باربر گفت : خوب نصیحت سومت را بگو ، امیدوارم این یكی بهتر از بقیه باشد. مرد از اینكه بارهایش را مجانی به خانه رسانده بود خوشحال بود و به مرد گفت : اگر كسی گفت باربری بهتر از تو وجود دارد ، بشنو و باور مكن. مرد باربر خیلی عصبانی شد و فكر كرد باید این مرد را ادب كند ، بنابراین هنگامی كه می خواست صندوق را روی زمین بگذارد آنرا ول كرد و صندوق با شدت به زمین خورد ، بعد رو كرد به مرد خسیس و گفت اگر كسی گفت كه شیشه های این صندوق سالم است ، بشنو و باور مكن !!!
کفش هایم کو ؟؟؟
دم در چیزی نیست
لنگه کفش من اینجاها بود
زیر اندیشه این جا کفشی
مادرم شاید دیشب
کفش خندان مرا
برده باشد به اتاق
که کسی پا نچپاند در آن
هیچ جایی اثر از کفشم نیست
نازنین کفش مرا درک کنید
کفش من کفشی بود
که به اندازه انگشتانم معنا داشت
پای غمگین من احساس عجیبی دارد
پشت پای مکن از این غصه ورم خواهد کرد
شصت پایم به شکاف سر کفش عادت داشت
نبض جیبم امروز
تندتر می زند از قلب خروسی که در اندوه غروب
کوپن مرغش باطل می شود
جیب من در غم فقدان هزار و صد و هشتاد و سه چوق
که پی کفش به کفاش محل خواهد داد
خواب در چشم ترش می شکند
کفش من پاره ترین قسمت این دنیا بود
سیزده سال و چهل روز مرا در پا بود
یاد باد آنکه نهانش نظری با ما بود
دوستان کفش پریشان مرا کشف کنید
کفش من می فهمید که کجا باید رفت
که کجا باید خندید
کفش من له می شد گاهی
زیر کفش حسن و جعفر و عباس و علی
توی صف های دراز
من در این کله صبح پی کفشم هستم
تا کنم پای در آن
و به جایی بروم
که به آن نانوایی می گویند
شاید آنجا بتوان
نان صبحانه فرزندان را توی صف پیدا کرد
باید الان بروم
اما نه ؟؟؟
کفش هایم نیست
کفش هایم کو ؟؟؟
انسان آزاد آفریده شده است اما همیشه در زنجیری است که خود بافته است
ژان ژاک روسو
.
.
.
.
وقتی می خواهی موفقیت خود را ارزیابی کنی
ببین چه چیز را از دست داده ای که چنین موفقیتی را به دست آورده ای
.
.
.
.
زندگی را از نخست برای من بد ترجمه کرده اند :
زندگی را یکی مرگ تدریجی نام نهاد
یکی بدبختی مطلق معنی کرد
یکی درد درمان ناپذیرش خواند
و سرانجام یکی رسید و گفت :
زندگی به تنهایی ناقص است !!! تا عشق نباشد ، زندگی تفسیر نمی شود
احمد شاملو
.
.
.
.
گرچه راه صعب است ، اما تو به صعود ادامه بده ، شاید قله در یک قدمی تو باشد
.
.
.
.
می خواهم بگویم سخن می گویم ، پس هستم و چون هستم ، می توانم
.
.
.
.
بدبختی ما این حسن را دارد که دوستان واقعی را به ما میشناساند
.
.
.
.
دوست آن است که شما را قادر سازد ، در هنگام روز ، ستارگان را ببینید
.
.
.
.
هر که منظور خود از غیر خدا می طلبد
او گدایی است که حاجت ز گدا می طلبد
.
.
.
.
سراب ، تنها تشنگان را میدواند
سیراب که باشی حقهاش از جا تکانت نخواهد داد
.
.
.
.
فلسفه الاکلنگ ، اثبات بزرگیِ کسی است که فرو میشیند تا دیگری پرواز را تجربه کند
.
.
.
.
بزرگترین لذت در زندگی ، انجام کاریست ، که دیگران میگویند : نمیتوانی انجام بدهی !!!
.
.
.
.
عظمت انسان های بزرگ از طرز رفتارشان با انسان های كوچك آشكار میشود
هواپیمای بوئینگ مدل MD-90 هواپیمایی مدرن و پیشرفته مسافربری با توانایی پرواز در مسافتهای متوسط است که در حال حاضر پاسخگوی نیازهای مسافران و شرکت های هواپیمایی می باشد. این هواپیما که یکی از کم صداترین مدل های مسافربری شرکت Boeing است از خانواده هواپیماهای دو موتوره این شرکت است DC-9 ،777 و MD-80 دیگر مدلهای دو موتوره ارائه شده توسط شرکت Boeing می باشند.
پس از معرفی نمونه اولیه این هواپیما در نوامبر سال 1989 ، MD-90 اولین پرواز خود را در 22 فوریه 1993 انجام داد و گواهینامه FAA را در سال 1994 دریافت نمود. برای اولین بار این مدل در فوریه سال 1995 به شرکت Delta Airlines تحویل گردید و از آپریل سال 1995 سوددهی این مدل با فعالیت در این شرکت هواپیمایی آغاز شد.
مدل MD-90 با هدف ایجاد تحولات چشمگیر در زمینه اقتصادی و خصوصیات فنی با استفاده از فن آوریهای مدرن طراحی شده بود.
این مدل دارای سیستمهای پروازی مدرن و بسیار پیشرفته شامل سیستم هدایت الکترونیک (EFIS) و سیستم مدیریت پرواز پیشرفته (FMS) و نمایشگرهای مجهز به LED به منظور کنترل و نظارت مداوم بر عملکرد موتورها و دیگر سیستمهای پروازی می باشد.
نیروی محرکه این مدل بوسیله دو موتور International Aero Engines V2500 تأمین می شود و طراحی این موتورها به گونه ای است که سوخت کمتری مصرف نموده و در عین حال صدای کمتری نیز تولید می نمایند.
در مدل MD-90 ساختار داخلی به گونه ای طراحی شده است که مسافران در حین پرواز از آسودگی و راحتی قابل توجهی برخوردار هستند و سر و صدا در محوطه داخلی هواپیما نیز تا حد زیادی کاهش یافته است.
برای اولین بار در این مدل صندلی ها به گونه ای قرار گرفته اند که بیشتر صندلی ها در کناره های بدنه و جایی که پنجره ها قرار دارند نصب است و در قسمت مرکزی تعداد کمتری صندلی وجود دارد، چرا که بیشتر مسافران علاقه مند هستند در حین پرواز فضای بیرون هواپیما را از پنجره ها نظاره گر باشند.
دیگر مشخصات این مدل عبارتند از : طراحی مدرن داخلی، سرویسهای بهداشتی مجهز به خلاء، سیستمهای الکتریکی جدید، سیستم کنترل محیطی دیجیتال، ترمزهای کربنی بسیار سبک مجهز به سیستم ضد لغزش و ارتقاء سیستمهای هیدرولیکی هواپیما.
طول هواپیما MD-90 ، 5/46متر است و طول هر بال آن 87/32 متر می باشد. ظرفیت حمل بار آن 8/36 متر مکعب است. سرعت این مدل در حدود 500 مایل (812کیلومتر) در ساعت می باشد.
این مدل توانایی حمل وزنی معادل 156000پوند (70760کیلوگرم) را در زمان برخاست هواپیما داراست و ظرفیت حمل 155 مسافر تا مسافت 2400 مایل را دارد.
در مدل MD-90-30 ER وزن قابل حمل به 166000پوند افزایش یافته است و قابلیت پرواز تا مسافت 2500مایل افزایش داده شده است و در صورت افزودن مخزن سوخت کمکی با ظرفیت 565 گالن،این مسافت به 2750 مایل افزایش می یابد.
با به کار گیری نیرویی معادل 25000پوند در زمان برخاست هواپیما، مدل MD-90-30 با سرعتی معادل 885 کیلومتر در ساعت و با 155 مسافر، تنها به 1524 متر از باند فرودگاه به منظور انجام عملیات برخاست ، نیاز دارد.
در زمان برخاست با حداکثر وزن ممکن ، این مدل تنها 2165 متر از باند فرودگاه را مورد استفاده قرار می دهد. در عین حال این مدل قابلیت ارائه نیرویی معادل 28000پونددر زمان برخاست هواپیما در مواقع ضروری و عملیات برخاست هواپیما در شرایط خاص را دارا می باشد.
گنجایش:
خدمه پروازی: دو نفر در عرشه پرواز.
مسافران: در آرایش تک کلاسه قادر به جا به جایی 172 سرنشین در MD-90-30 و 187 سرنشین در 55-MD-90
در آرایش دو کلاسه قادر به جا به جایی 141 نفر در کلاس اقتصادی و 12 نفر در کلاس درجه یک.airport.ir
به فاصله دو هفته از فرود اضطراری بوئینگ 727 ایران ایر در فرودگاه مهرآباد به دلیل باز نشدن چرخ جلو گذشت ولی این*بار یک فروند بوئینگ 767 شرکت هوایی لوت لهستان به دلیل باز نشدن تمام چرخ*ها اقدام به فرود اضطراری در فرودگاه ورشو نمود که خوشبختانه مهارت بالای خلبان موجب شد تمام 220 مسافر و 11 خدمه هواپیما به سلامت از آن خارج شوند.
پرواز 016 که با هواپیمای Boeing 767-300ER از ایالت نیوجرسی آمریکا عازم ورشو در لهستان بود٬ در ارتفاع 3000 پایی (تقریبا 1 کیلومتری) با گزارش باز نشدن چرخ*ها٬ تقاضای فرود اضطراری نمود. در این ایمیل نگاهی داریم بر چگونگی فرود این هواپیما.
همانطور که می*دانید فرود بدون چرخ*های اصلی (Main Gear) بسیار خطرناک*تر از حالتی است که فقط چرخ*های دماغه (Nose Gear) باز نمی*شوند. چرا که در این حالت هواپیما باید با شکم روی باند فرود بیاید که کوچکترین اشتباهی در هنگام فرود باعث عواقب جبران ناپذیری خواهد شد. در این حالت امکان متلاشی شدن هواپیما یا بال*های آن و شعله*ور شدن هواپیما به دلیل تماس مستقیم بدنه هواپیما با سطح باند با سرعت بالای فرود بسیار زیاد است.
بنابراین قبل از فرود برای به حداقل رساندن اصطکاک بدنه هواپیما با سطح باند و جلوگیری از آتش سوزی٬ کف باند را با فوم می*پوشانند. (به این عملیات اصطلاحا Runway Foaming گفته می*شود)
عملیات Runway Foaming در فرودگاهی در فنلاند
در پرواز شماره 016 ورشو هم قبل از فرود هواپیما٬ سطح باند را با فوم پوشانده بودند
که در تصویر زیر به خوبی پیداست:
همچنین خلبان با 75 دقیقه پرواز حول مدار مازاد سوخت خود را مصرف و تنها به میزانی که برای فرود لازم است سوخت نگه داشت تا اگر هنگام فرود حادثه ناگواری رخ دهد٬ وجود سوخت در بالها بر شدت حادثه نیفزاید.
برای جلوگیری از تکه-تکه شدن بدنه هواپیما در اثر برخورد مستقیم با سطح باند٬ خلبان باید به آرامی هواپیما را روی باند بنشاند که این مورد در فیلم منتشر شده به خوبی مشخص است و از آنجایی که نه سیستم تعلیقی وجود دارد و نه چرخی برای تصحیح مسیر٬ خلبان باید قبل از Touch یا برخورد به سطح باند٬ هواپیما را به گونه*ای تنظیم کند که پس از فرود از مسیر منحرف نشود.
در تصویر زیر می*توانید ارابه فرود بوئینگ 767-300 به همراه
چراغ*های نشانگر آنرا (landing gear indicator) مشاهده نمایید:
هنگامی که خلبان ارابه فرود را پایین می*دهد٬ سه چراغی که بالای ارابه فرود قرار دارند٬ به رنگ قرمز درآمده و تا زمانی که چرخ*ها به طور کامل در نیامده و قفل نشوند٬ چراغ*ها مجددا به رنگ سبز در نمی*آیند و خلبان از طریق این چراغ*ها می*تواند از باز شدن کامل هر یک از چرخ*ها اطمینان حاصل کند که البته در این پرواز این سه چراغ هرگز به رنگ سبز در نیامدند!
کاکپیت بوئینگ 767
هواپیمایی که در این حالت فرود می*آید دچار آسیب های جدی می*شود. خصوصا در هواپیماهایی
مثل بوئینگ 767 که موتورهای گران قیمت آن روی بال قرار داشته و دچار صدمات جدی می*شوند.
در نهایت با آماده سازی باند فرود٬ متوقف ساختن تمام پروازهای فرودگاه ورشو و اسکورت هواپیما توسط
دو جت اف-16 و مهارت بسیار بالای خلبان٬ این پرنده توانست تمام مسافران خود را به سلامت به زمین برساند.
قابل ذکر است که برانیسلاو کوموروسک٬ رئیس جمهوری لهستان از خدمه و کاپیتان تادوژ ورونا
خلبان این پرواز تشکر کرد و آنها را قهرمان خواند.titraj.in
اعضاي ستاد انتخاباتي ران پاول نامزد جمهوريخواه انتخابات رياست جمهوري آمريكا مشغول پاسخ دادن به تلفن هاي شهروندان در نيوهمشاير
گرداندن مجسمه مسيح در شهر مانيل فيليپين
نمايي زيبا از ساحل سالتبورن بريتانيا
يك زن سوري در حال صحبت با ناظران اتحاديه عرب در كليسايي در دمشق
زدن ماسك در جريان يك فستيوال آييني در سوييس
پرش جادوگري به داخل رودخانه سونگوا در هاربين چين
گرم شدن زائران هندو با آتش در اطراف رود شالي در كاتماندو نپال
حمله يك پلنگ به يك مرد در هند. اين پلنگ يك تن را كشت و 3 تن ديگر را زخمي كرد. اين پلنگ در نهايت دستگير و به حيات وحش منتقل شد
چهار شنبه 16 بهمن 1390برچسب:,
|
سکونت خانواده در خودرو فرسوده + عکس
به نقل از مهر:
ماههاست که بیسرپناهی، خانوادهای را به کوچه و بازار کشانده است و این خانواده شب و روز خود را در یکی از خیابانهای کرمانشاه سپری میکنند.
چند هفتهای است که سخن از خانواده به میان میآید که خانه و کاشانهشان اتومبیل سیمرغی است که بعد از سالها جاده و خیابان نوردی، حال به خانه و مسکن خانوادهای بی پناه مبدل شده است.
می گویند هیچ مسئولی به سراغمان نیامده است…
به سراغ این خانواده میرویم، پدر در ماشین نبود و برای تهیه ناهار و شام آن روزشان، به دنبال جمع آوری پلاستیک و نان خشکه میرود و نوه ۸ ساله اش را به جای فرستادن به مدرسه و بازی با همسالانش، با خود به جمع آوری پلاستیکهای کهنه برده است، تا در این سن، واقعیتهای زندگی را از نزدیک بفهمد.
سوالات خود را از شهین، یکی از ساکنان اتومبیل سیمرغ میپرسیم.
یک پایش فلج است و قدرت راه رفتن ندارد و در گوشهای از داخل اتومبیلشان که نقش حال و پذیرایی خانه شان را هم بازی میکند، کز کرده است و به آرامی به یکایک سئوالهای ما جواب میدهد.
شهین میگوید: اسمم شهین است و ۳۸ سال دارم. چند سال پیش شوهرم فوت شد و من و پسرم را در این دنیا تنها گذاشت و به ناچار برای داشتن سرپناهی ولو کوچک مجبور شدم که زندگی در کنار پدرم را برای دومین بار تجربه کنم.
وی میگوید: بدتر از همه چیز، این است که پدرم هم به بیماری لاعلاجی مبتلا شده است و پزشکان از وی قطع امید کردند.
از مشکلاتش میپرسیم و میگوید: پدرم در یکی از محلات قدیمی شهر کرمانشاه، خانهای کوچک داشت که چند سال پیش سند آن به عنوان ضمانت یکی از آشنایان زیر رهن بانک میرود ولی بی خبر از همه جا، وام گیرنده هیچ یک از قسطهای خود را نمی دهد و بانک با حکم قوه قضائیه، خانه ما را به سود خود مصادره میکند و ما در بدترین شرایط ممکن، آواره کوچه و خیابان میشویم.
این زن میگوید: پدرم قبل از این اتفاق، تعمیرگاه دوچرخه سازی داشت ولی بعد از این مریضی اش شدت گرفت و حالا او نیز همراه من و پسرم آواره کوچه و خیابان است و سه نفری در کنار هم شبهای طولانی و سرد زمستان را در پشت اتومبیل فرسوده مان به روز میرسانیم. هیچ مسئولی به سراغمان نیامده است
به گفته شهین و ساکنان خیابان، این خانواده بیش از سه ماه است که در این خیابان زندگی میکنند.
وی میگوید که نه تحت پوشش نهادی هستند و نه کمکی از جایی دریافت میکنند.
ساعتی به انتظار برگشتن فرج و نوه اش مینشینیم تا شاید از خیابان گردیهای بی امید و عبث برگردند که مفید واقع نشد و موفق نشدیم با وی گفتگویی کنیم.
سخنی از نویسنده:
وضعیت تاسف واریست که هر روز که می گذرد با زحمات مسولین بی کفایت کشوری معلوم نیست این بلا ها فردا گریبان گیر چه کسانی خواهد شد.
هواپیمای بوئینگ 777 یکی از مدلهای مسافربری دور پرواز دو موتوره غول پیکر ساخته شده توسط کارخانه Boeing است،این مدل توانایی حمل 305 تا 550 مسافر را در مسافت 5600 تا 8870 مایل را دارد.
تاریخچه:
در دهه 1970 مدلهای جدیدی را به منظور جایگزینی مدلهای گذشته طراحی نمود. این مدلهای جدید شامل مدل 757 برای جایگزینی 727، مدل دو موتوره 767 برای رقابت با Airbus A300 مدل 777 برای رقابت با DC-10 و Lockheed Tristor.
مدل 777 ، هواپیمای جدید 3 موتوره بود که طرحی همانند 767 داشت و فقط شکل بالها تغییر کرده بودند و در دو نوع transcontinental با قابلیت حمل 175 مسافر تا مسافت 5000 کیلومتر و international با قابلیت حمل همان تعداد مسافر تا مسافت 8000 کیلومتر ساخته شد. بعد از راه اندازی مدلهای دو موتوره ساخت مدل 777 3 موتوره کنار گذاشته شد.
موفقیت در ساخت مدلهای 757 و 767 با همان طراحی مدلهای 3 موتوره ولی
فهمــیده ام که یک زلزله ۷ ریشتری تمام مشکلات دیگر زندگی آدم را کم اهمیت می کند. ۲۸ ساله
فهمــیده ام که در زندگی باید برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم ولی نتیجه را به خواست خدا بسپارم و شکایت نکنم. ۲۹ ساله
فهمــیده ام که هیچ وقت نباید وقتی دستت تو جیبته روی یخ راه بری. ۱۲ ساله
فهمــیده ام که نباید بگذاری حتی یک روز هم بگذرد بدون آنکه به زنت بگویی "دوستت دارم". ۶۱ ساله
فهمــیده ام که اگر عاشق انجام کاری باشم، آن را به نحو احسن انجام می دهم. ۴۸ ساله
فهمــیده ام که وقتی گرسنه ام نباید به سوپر مارکت بروم. ۳۸ ساله
فهمــیده ام که می شود دو نفر دقیقا به یک چیز نگاه کنند ولی دو چیز کاملا متفاوت ببینند. ۲۰ ساله
فهمــیده ام که وقتی مامانم میگه "حالا باشه تا بعد" این یعنی "نه". ۷ ساله
فهمــیده ام که من نمی تونم سراغ گردگیری میزی که آلبوم عکس ها روی آن است بروم و مشغول تماشای عکس ها نشوم. ۴۲ ساله
فهمــیده ام که بیشتر چیزهای که باعث نگرانی من می شوند هرگز اتفاق نمی افتند. ۶۴ ساله
فهمــیده ام که وقتی مامان و بابا سر هم دیگه داد می زنند، من می ترسم. ۵ ساله
فهمــیده ام که اغلب مردم با چنان عجله و شتابی به سوی داشتن یک "زندگی خوب"حرکت می کنند که از کنار آن رد می شوند. ۷۲ساله
فهمــیده ام که وقتی من خیلی عجله داشته باشم، نفر جلوی من اصلا عجله ندارد. ۲۹ ساله
فهمــیده ام که بیش ترین زمانی که به مرخصی احتیاج دارم زمانی است که از تعطیلات برگشته ام. ۳۸ ساله
فهمــیده ام که مدیریت یعنی: ایجاد یک مشکل، رفع همان مشکل و اعلام رفع مشکل به همه. ۳۴ ساله
فهمــیده ام که اگر دنبال چیزی بروی بدست نمی آوری، باید آزادش بگذاری تا به سراغت بیاید. ۲۹ ساله
فهمــیده ام که باز کردن (نی زدن) در ساندیس از طرفی که نوشته "از این قسمت باز کنید" سخت تر از طرف دیگر است. ۵۴ ساله
فهمــیده ام که عاشق نبودن گناه است. ۳۱ساله
فهمــیده ام هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است و یا غیر اخلاقی و یا چاق کننده. ۴۶ ساله
فهمــیده ام مبارزه در زندگی برای خواسته هایت زیباست. اما تنها در کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند. ۲۷ ساله
فهمــیده ام در فکر عوض کردن همسرم نباشم. خودمو عوض کنم و وفق بدم به موقعیت ها و مراحل مختلف زندگیم تا بتونم با بینش واضح زندگیم رو با خوشحالى و سرور ادامه بدم. ۴۲ ساله
فهمــیده ام که وقتی طرف مقابل داد میزند صدایش به گوشم نمیرسد بلکه از آن رد می شود. ۵۰ ساله
فهمــیده ام هرکس فقط و فقط به فکر خودشه، مرد واقعی اونه که همیشه و در همه حال به شریکش هم فکر کنه بی منت. ۳۵ ساله
فهمــیده ام برای بدست آوردن چیزی که تا بحال نداشتی باید بری کاری رو انجام بدی که تا بحال انجامش نداده بودی. ۳۶ ساله
فهمــیده ام سخت ترین کار دنیا شناخت انسانهاست و نمی توانی به شناخت تقریبی که از یک فرد چند لحظه قبل داشته ای ۱۰۰% اطمینان و اعتماد کنی. ۳۱ ساله
فهمیده ام که ظرف های تو خالی بیشتر صدا دارند. ۲۱ ساله
فهمیده ام که به خود بیاندیشم و فکر کسی نباشم چون کسی به فکر من نیست. ۲۵ ساله
فهمیده ام که هرآنچه را که می اندیشیم روزی به حقیقت میرسد پس مثبت بیندیشید. 27 ساله
فهمیده ام چیزهایی که برایم بی اهمیت هستند همیشه دردسرساز می شوند. ۱۳ساله
فهمیده ام برای به خطا نرفتن باید عاشق بود. عاشق خدا. عشق تنها چیزیه که اجازه نمیده خلاف نظر معشوق کاری انجام بدیم. ۲۷ساله
قانون یکم: به شما جسمی داده میشود. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، باید بدانید که در طول زندگی در دنیای خاکی با شماست.
قانون دوم: در مدرسهای غیر رسمی و تمام وقت نامنویسی کردهاید که "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درسها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، پس بهتر است به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرحریزی کنید.
قانون سوم: اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یک سلسله دادرسی، خطا و پیروزیهای گهگاهی، آزمایشهای ناکام نیز به همان اندازه آزمایشهای موفق بخشی از فرآیند رشد هستند.
قانون چهارم: درس آنقدر تکرار میشود تا آموخته شود. درسها در اشکال مختلف آنقدر تکرار میشوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید میتوانید درس بعدی را شروع کنید، بنابراین بهتر است زودتر درسهایتان را بیاموزید.
قانون پنجم: آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست که در آن درسی نباشد. اگر زنده هستید درسهایتان را نیز باید بیاموزید.
قانون ششم: قضاوت نکنید، غیبت نکنید، ادعا نکنید،سرزنش نکنید،تحقیرو مسخره نکنید، وگرنه سرتون میاد. خداوند شما را در همان شرایط قرار میدهد تا ببیند شما چکار میکنید.
قانون هفتم: دیگران فقط آینه شما هستند. نمیتوانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنکه منعکس کننده چیزی باشد که درباره خودتان میپسندید یا از آن بدتان میآید.
قانون هشتم: انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این که با آنها چه میکنید، بستگی به خودتان دارد.
قانون نهم: جوابهایتان در وجود خودتان است. تنها کاری که باید بکنید این است که نگاه کنید، گوش بدهید و اعتماد کنید.
قانون دهم : خیرخواه همه باشید تا به شما نیز خیر برسد.
چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:,
|
"oben" به زبان آلمانی به معنی بالا می باشد.
بلند آسمان جایگاه من است.
farshad_soeden@yahoo.com
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
Social & Personal و آدرس oben.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.